جدول جو
جدول جو

معنی ورسو زدن - جستجوی لغت در جدول جو

ورسو زدن
پرسه زدن
تصویری از ورسو زدن
تصویر ورسو زدن
فرهنگ لغت هوشیار
ورسو زدن
((وَ. زَ دَ))
پرسه زدن
تصویری از ورسو زدن
تصویر ورسو زدن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کورسو زدن
تصویر کورسو زدن
نور اندک دادن با روشنایی ضعیف روشن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورسوریدن
تصویر ورسوریدن
انکار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اردو زدن
تصویر اردو زدن
بونکیدن بر پا کردن اردو بر قرار ساختن لشکر گاه
فرهنگ لغت هوشیار
راه رفتن بسیار گردش و حرکت اشخاص بیکار ول گشتن همه جا را گشتن: همه خیابانها را پرسه زدیم، رفتن مریدی بدستور پیر در بازارها و کویها بگدایی با خواندن اشعار چون گدایان برای کشتن و از بین بردن کبر و عجب
فرهنگ لغت هوشیار
راه رفتن بسیار گردش و حرکت اشخاص بیکار ول گشتن همه جا را گشتن: همه خیابانها را پرسه زدیم، رفتن مریدی بدستور پیر در بازارها و کویها بگدایی با خواندن اشعار چون گدایان برای کشتن و از بین بردن کبر و عجب
فرهنگ لغت هوشیار
نور ضعیف دادن سوزدن: چراغهای کم نور در آن کوچه غم افزا سوسو می زد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوسو زدن
تصویر سوسو زدن
روشنایی دادن چراغ کم نور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وارو زدن
تصویر وارو زدن
در ورزش پشتک زدن در آب یا گود زورخانه و بر روی زمین
برعکس کار کس دیگر کاری انجام دادن
فرهنگ فارسی عمید
در این چامه میرخسرو: چون به پنجم سپهر کرد آرام طرقو زد چو چاوشان بهرام راه دهید گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریو زدن
تصویر غریو زدن
بانگ و فریاد بر آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وارو زدن
تصویر وارو زدن
پشتک زدن در آب یا در گود زورخانه
فرهنگ لغت هوشیار
بیرون جستن (از دام ورطه لجنزار باتلاق) :) خواست نیفتاد به دام بلا خیزد و زان ورطه زند ورجلا. (ایرج میرزا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورور زدن
تصویر ورور زدن
غرزدن، گریه کردن شدید کودک نوزاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسه زدن
تصویر پرسه زدن
((~. زَ دَ))
گردش بیهوده اشخاص بی کار، رفتن مریدی به دستور پیر در بازارها و کوی ها به گدایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوسو زدن
تصویر سوسو زدن
((زَ دَ))
روشنایی اندک که از دور دیده شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وارو زدن
تصویر وارو زدن
پشتک زدن، واکنش نشان دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرسه زدن
تصویر پرسه زدن
راه رفتن بی هدف، گردش کردن در کوچه و بازار، راه رفتن و دریوزگی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرسه زدن
تصویر پرسه زدن
Prowl
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سوسو زدن
تصویر سوسو زدن
Flicker
دیکشنری فارسی به انگلیسی